رونیکارونیکا، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 15 روز سن داره

رونیکا انرژی مثبت مامان و باباش

بابا عمار مامان ماطی رونیکا و کیاشا

مامان ماطی مینویسه برات

عشق مامان سلام کلی برات نوشتم منتها ثبت نشد شاید اون دلنوشته قبلیم بیشتر از ته دلم بود و الان  حسته شدم از نوشتن اما خیلی وقته که دیر به دیر میام میدونم که حسرت میخورم بعدها که چرا لحظه لحطه ننوشتم اما دخترلم بخدا اینقدر در گیر زمدگی و روزمرگی هستم که واقعا وقت نمیشخ  دلندم مامان خیلی  درگیره خیلی دلم برای بابام تن. میشه هیچ کارشم نمیشه کرد خدا  رحمتش کنه بیشتر وقتها  باهاش حرف میزنم بابا جون خیلی مغرور بود  اخه حس میکنم کل روزهای که من با بابام بودم از صبح تا عصری بوده اینقدر کوتاه کاش قدرشو میدونستم خیلی خیلی  جاش در لحطه لحظهام  خالیه چه میشه کرد این هم بخشی از زندگیه ...
12 خرداد 1399
1